آیا رشد جمعیت و توسعه اقتصادی با هم همسو هستند؟ یا به طور برعکس افزایش جمعیت مانع رشد اقتصادی میشود؟ آیا سیاستهای کنترل جمعیت در کشورهای توسعه نیافته درست بوده است؟
معرفی چند شاخص مهم
لازم است جهت بررسی ارتباط بین رشد جمعیت و توسعه اقتصادی با دو شاخص مهم آشنا شویم. (per capita یک اصطلاح لاتین است که به معنای متوسط هر فرد است و اغلب در مشاهدات آماری به جای “برای هر نفر” استفاده میشود. این عبارت با دادههای اقتصادی و توصیف جمعیت به کار میرود). بر این اساس per capita income به معنی درآمد به ازای هر نفر است که از تقسیم درامد ملی بر اندازه جمعیت به دست میآید. از درآمد سرانه اغلب برای اندازه گیری متوسط درآمد یک بخش و مقایسه ثروت جمعیتهای مختلف استفاده میشود. این شاخص غالباً برای اندازهگیری استاندارد زندگی یک کشور مورد استفاده قرار میگیرد و یکی از سه معیار محاسبه شاخص توسعه انسانی یک کشور است.
شاخص توسعه انسانی (HDI) آماری است که توسط سازمان ملل متحد برای اندازهگیری سطح توسعه اجتماعی و اقتصادی کشورهای مختلف تهیه و تدوین شده است. این شاخص ابزاری است که برای پیگیری تغییرات سطح توسعه در طول زمان و مقایسه سطح توسعه کشورهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. HDI محاسبه شده یک کشور در واقع میانگین شاخصهای مربوط به هر یک از جنبههای زندگی است که مورد بررسی قرار میگیرد: دانش و درک، یک زندگی طولانی و سالم و یک استاندارد زندگی قابل قبول.
بررسی دو نظریه مهم در خصوص ارتباط رشد جمعیت و توسعه اقتصادی
یکی از برجستهترین نظریههای رشد جمعیت نظریه مالتوس (Malthus) است که بیان میکند رشد جمعیت و توسعه اقتصادی هم جهت نیستند و رشد جمعیت باعث کاهش درآمد سرانه (per capita income) و تخریب شاخص توسعه انسانی (human development index) میشود.
اما امروزه توسعه فناوری، نظریه مالتوس درباره رشد جمعیت را تقریباً منسوخ کرده است. با این حال، بسیاری از کشورها هنوز از طریق تنظیم خانواده و پیشگیری از بارداری، سیاست های کنترل جمعیت را اجرا میکنند و بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در حال فشار بر کشورهای در حال توسعه برای کنترل رشد نرخ زاد و ولد هستند. صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و همچنین بسیاری از سازمانهای غیردولتی و کشورها سیاستهایی را اعمال میکنند که باعث میشود شهروندان تا حد مشخصی زایمان نکنند. به عنوان مثال، در آفریقا، تراکم و رشد جمعیت به دلیل سیاستهای پیشگیری از بارداری و مهاجرت غیرقانونی جوانان آفریقایی به اروپا بسیار محدود شده است.
رابطه بین رشد جمعیت و رشد اقتصادی در یک معضل دو مدل متناقض به دام افتاده است: مدل مالتوس و مدل کرمریان (Kremerian).
در حالی که مالتوس رشد جمعیت را تهدیدی برای افزایش سطح زندگی میدانست، مایکل کرمر،اقتصاددان ، اظهار داشت که رشد جمعیت جهان عامل اصلی پیشرفت اقتصادی است.
کرمر استدلال میکند که اگر تعداد افراد بیشتری وجود داشته باشد، تعداد دانشمندان، مخترعان و مهندسان نیز بیشتر است که میتوانند در نوآوری و پیشرفت تکنولوژی سهیم باشند. کرمر به عنوان شواهدی برای این فرضیه، با ذکر این نکته آغاز میکند که در طول تاریخ بشر نرخ رشد اقتصادی جهان همراه با جمعیت جهان افزایش یافته است. این واقعیت با این فرضیه سازگار است که داشتن افراد بیشتر باعث پیشرفت تکنولوژیکی بیشتری میشود.
آیا رشد جمعیت و توسعه اقتصادی همسو هستند؟
برای پاسخ به این موضوع نتایج پژوهشی تحت عنوان رابطه طولانی مدت بین رشد جمعیت و رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است که در ادامه به طور خلاصه به آن خواهیم پرداخت. در این پژوهش پرجمعیتترین کشورهای جهان را برای ارزیابی روابط طولانی مدت بین رشد جمعیت و درآمد سرانه انتخاب شدهاند. ای مطالعه روی گروه 30 تایی از پرجمعیتترین کشورهای جهان طی یک دوره 53 ساله انجام شده است. این کشورها جمعیت تجمعی 5.5 میلیارد نفری را تشکیل میدهند که 78٪ از کل جمعیت واقعی جهان را نشان می دهد.
نمودار بالا تغییرات جمعیت را با توجه به درآمد سرانه را بین سالهای 1960 و 2013 نشان میدهد. همانطور که در تصویر مشخص است، شیب این نمودار مثبت است و به به این معنی است که با افزایش جمعیت در 30 کشور منتخب مورد مطالعه، درآمد سرانه نیز آفزایش مییابد. در سال 1960 جمعیت انباشته در این کشورها 2.42 میلیارد و درآمد سرانه 386 دلار بود. با گذشت سالها، جمعیت و همچنین درآمد سرانه در کشورهای مورد مطالعه رشد کرده تا جایی که در سال 2013، جمعیت تجمعی در کشورهای منتخب 5.50 میلیارد و درآمد سرانه انباشته به 10،500 دلار رسید و ادامه این روند پیشبینی میشود. طبق بررسی اجمالی نویسنده پیشبینی انجام شده در این پژوهش درست بوده است، شیب افزایش جمعیت و درآمد سانه در کشور چین بین سالهای 2015 تا 2020 صعودی (اما ملایم) بوده است.
روندهای ارائه شده در هفتمین نسخه گزارش روند جهانی شورای اطلاعات ملی گواهی بر این نتیجه گیری است. طبق این گزارش، برخی از پرجمعیتترین کشورهای آسیا، حتی در حالی که درآمد سرانه آنها نسبت به اقتصاد پیشرفته کمتر است، تا سال 2040 در میان بزرگترین اقتصادهای جهان قرار دارند. در سال 2020، چین 18 درصد به تولید ناخالص داخلی جهانی کمک کرده است.
طبق هفتمین نسخه گزارش روندهای جهانی، پیشبینی میشود تا سال 2040 کشورهای در حال توسعه در آسیا تقریبا 35 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را در اختیار داشته باشند که هند و چین (از جمله پرجمعیتترین کشورهای دنیا) با 29 درصد تولید ناخالص داخلی جهانی بیشترین سهم را در این میان به خود اختصاص میدهند.
رشد سریعتر اقتصادی در آسیا میتواند منجر به این شود که برخی از پرجمعیتترین کشورها تا سال 2040 در میان بزرگترین اقتصادهای جهان قرار بگیرند. به عنوان مثال، رشد سریع اقتصادی در هند که در مسیر پرجمعیتترین کشور تا سال است 2027، میتواند هند را به جمع سه اقتصاد بزرگ جهان برساند. به همین ترتیب، رشد سریعتر در اندونزی، چهارمین کشور پرجمعیت جهان، میتواند به این کشور اجازه دهد تا در سال 2040 در رده 10 اقتصاد برتر قرار گیرد. بنابراین میتوتن نتیجه گرفت با افزایش جمعیت و نیروی فعال کشورها، قدرت آنها نیز در مناسبات جهانی افزایش پیدا خواهد کرد. البته بدیهی است که فقط تلاش برای افزایش جمعیت بهه رشد اقتصادی منجر نخواهد شد!
I was excited to find this great site. I wanted to thank you for your time due to this fantastic read!! I definitely enjoyed every bit of it and i also have you book marked to check out new stuff in your site.
لایک
It’s our pleasure
لایک