نظریه Laissez-Faire فلسفه اقتصادی سرمایهداری بازار آزاد است که با مداخله دولت مخالف است. بازار آزاد بر پایه ایدههای laissez-faire به عنوان راهی برای رونق اقتصادی بنا شده است. گرچه بدبینان آن را به دلیل ترویج نابرابری مورد انتقاد قرار دادهاند.
نظریه Laissez-Faire(لایسز-فایر)
Laissez-faire به فرانسوی و به معنی “اجازه دهید” یا “ما را تنها بگذارید” است. نظریه Laissez-Faire نظریهای است که مداخله دولت در اقتصاد را محدود میکند. از دید نظریه Laissez-Faire، اقتصاد هنگامی قویتر است که تمام اقدامات دولت در حمایت از حقوق افراد باشد. به عبارت دیگر، میگوید بگذارید بازار کار خودش را انجام دهد. در صورت تنها ماندن، قوانین عرضه و تقاضا به طور موثر تولید کالاها و خدمات را هدایت میکند. تأمین شامل منابع طبیعی، سرمایه و نیروی کار است. تقاضا شامل خریدهای مصرف کنندگان، مشاغل و دولت است. تنها نقش دولت در اقتصاد مبتنی بر نظریه Laissez-Faire جلوگیری از هرگونه زورگویی علیه افراد است.
مفهوم نظریه Laissez-Faire
اعتقاداتی که اصول نظریه Laissez-Faire (لایسز-فایر) را تشکیل میدهد بر این باور است که رقابت اقتصادی یک “نظم طبیعی” را تشکیل میدهد که بر جهان حاکم است.
از آنجا که این خودتنظیمی طبیعی بهترین نوع مقررات است، اقتصاددانان موافق با این نظریه استدلال میکنند که دیگر نیازی به پیچیدگی امور تجاری و صنعتی با مداخلات دولت نیست. در واقع آنها با هر نوع مشارکت دولت در اقتصاد که شامل هر نوع قانونگذاری یا نظارت است، مخالف هستند. برای مثال این افراد مخالف مواردی نظیر حداقل دستمزد، عوارض، محدودیتهای تجاری و مالیات شرکتها هستند.
سه مولفه اقتصادی نظریه Laissez-Faire
سیاستهای نظریه Laissez-Faire برای کار به سه مولفه نیاز دارد: سرمایه داری (capitalism) ، اقتصاد بازار آزاد (free market economy) و تئوری بازار منطقی (rational market theory)
1. نظام سرمایهداری
سرمایهداری یک سیستم اقتصادی است که نهادهای خصوصی صاحب عوامل تولید هستند. در نظریه Laissez-Faire ، دولت باید اجازه دهد سرمایهداری مسیر خود را با کمترین دخالت انجام دهد. همانطور که اشاره شد در نظام سرمایهداری افراد یا مشاغل خصوصی صاحب کالاهای سرمایهای هستند. تولید کالاها و خدمات بیشتر بر اساس عرضه و تقاضا در بازار عمومی است (که به عنوان اقتصاد بازار شناخته میشود)، نه از طریق برنامهریزی مرکزی (که به عنوان اقتصاد برنامهریزی شده شناخته میشود).
در فیلم “وال استریت” 1987 ، مایکل داگلاس در نقش گوردون گکو فلسفه سرمایهداری نظریه Laissez-Faire را خلاصه کرد و استدلال كرد كه حرص و آز حركت تميزی است چراکه “جوهر روحيه تكامل را تسخير میكند. حرص و آز، در همه اشكال آن مانند حرص و طمع براي زندگی، براي پول، براي عشق و دانش روند صعودی بشر را رقم زده است.” مداخله دولت، ایالات متحده را به عنوان “سهامی ناقص” در ذهن گوردون گكو قرار داده بود، اما او احساس كرد كه اگر دولت اجازه دهد آزادانه فعالیت كند، حرص و طمع همچنان می تواند آن را نجات دهد. همانطور که رئیس جمهور رونالد ریگان گفت، “دولت راه حل مشکل ما نیست. دولت مشکل است.”
اقتصاد بازار آزاد
سرمایهداری برای تعیین قیمتها و توزیع کالاها و خدمات به اقتصاد بازار آزاد نیاز دارد. مشاغل کالاهای خود را با بالاترین قیمتی که مصرفکنندگان میپردازند، میفروشند. در عین حال، خریداران به دنبال پایینترین قیمت برای کالاها و خدمات مورد نظر خود هستند. کارگران خدمات خود را با بالاترین دستمزد ممکن که مهارت آنها اجازه میدهد پیشنهاد میدهند و کارفرمایان تلاش میکنند تا بهترین کارمندان را با کمترین دستمزد دریافت کنند. مانند حراج یا مزایده، بازار آزاد قیمت کالاها و خدماتی را تعیین میکند که ارزش بازار آنها را منعکس کند. در هر لحظه تصویری دقیق از عرضه و تقاضا ارائه میدهد. اقتصاد بازار مستلزم مالکیت خصوصی کالاها و خدمات است. مالکان در تولید، خرید و فروش در بازار رقابتی آزاد هستند. نیروی فشار رقابتی قیمتها را پایین نگه می دارد و همچنین تضمین میکند که جامعه کالاها و خدمات را به طور کارآمد ارائه میدهد.
به محض افزایش تقاضا برای یک مورد خاص، به لطف قانون تقاضا، قیمتها افزایش مییابد. رقبا میبینند که با تولید آن میتوانند سود خود را افزایش دهند و به عرضه اضافه کنند. این افزایش تولید قیمتها را تا حدی پایین میآورد که فقط بهترین رقبا باقی بمانند. این بازار کارآمد مستلزم دسترسی همه به اطلاعات یکسان است. دولت از بازارها محافظت میکند و اطمینان حاصل میکند که هیچکس بازارها را دستکاری نمیکند و همه دسترسی برابر به اطلاعات دارند.
برای آشنایی با مفهوم بازار آزاد اینجا و برای آشنایی با نظام اقتصادی سزمایه داری اینجا کلیک نمایید.
نظریه بازار منطقی
تئوری بازار منطقی فرض میکند که همه سرمایهگذاران تصمیمات خود را بیشتر بر اساس احساسات و منطق بنا میکنند. مصرفکنندگان در مورد کلیه اطلاعات موجود در مورد هر سهام، اوراق بهادار یا کالای تحقیق میکنند. البته همه خریداران و فروشندگان به دانش یکسانی دسترسی دارند. اگر کسی بخواهد سفته بازی کند و قیمت را از ارزش واقعی بالاتر ببرد، سرمایهگذاران هوشمند اقدام به فروش آن میکنند. سرمایهگذاران تمام دانش شرایط فعلی و آینده مورد انتظار را در معاملات خود قرار میدهند.
تئوری بازار منطقی اعتماد انسان به احساسات را هنگام خرید حتی یک سهم نادیده میگیرد. در مقابل این تئوری، سرمایهگذاران اغلب به جای اطلاعات از رفتارهای گروهی (گلهای) پیروی میکنند. در این حالت، حرص و طمع آنها را به سمت نادیده گرفتن علائم خطرناک هشدار سوق میدهد. بحران مالی 2007 نمونه بارز آن بود.
معایب نظریه Laissez-Faire
یکی از اصلیترین انتقادات به نظریه Laissez-Faire این است که سرمایهداری به عنوان یک سیستم دارای ابهامات اخلاقی است و ذاتاً از ضعیفترین افراد جامعه حمایت نمیکند. در حالی که مدافعان laissez-faire استدلال میکنند که اگر افراد به دنبال تامین منافع خود باشند، تامین منافع اجتماعی در ادامه آن اتفاق خواهد افتاد. منتقدان بر این باورند که نظریه Laissez-Faire منجر به فقر و عدم تعادل اقتصادی میشود. آنها اعتقاد دارند که یک سیستم اقتصادی بدون تنظیم و اصلاح در واقع کسانی را که بیشتر به کمک نیاز دارند، بیشتر قربانی میکند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.