به نظر میرسد کشورهایی که از لحاظ منابع طبیعی غنی هستند در مقایسه با کشورهایی که منابع طبیعی چندانی در مرز جغرافیایی خود ندارند، از لحاظ اقتصادی و رفاه اجتماعی برتر هستند، اما این چنین نیست!
این کشورها غالبا دچار نفرین منابع میشوند! نفرین منابع یک پدیده ماورای طبیعت نیست بلکه یک پدیده اقتصادی است که نه به دست نیروهای نامرئی بلکه به دست سیاستها و تصمیمات سران کشورها اتفاق میافتد.
نفرین منابع طبیعی چیست؟
نفرین منابع (Natural resources curse) اصطلاحی است که برای توصیف یک وضعیت متناقض در یک کشور استفاده میشود، به طوری که آن کشور علی رغم داشتن منابع طبیعی ارزشمند، از نظر اقتصادی عملکرد خوبی نداشته باشد. نفرین منابع نامهای دیگری مانند “دام منابع” یا “پارادوکس فراوانی” نیز دارد.
توضیحات بالقوه زیادی برای پدیده نفرین منابع وجود دارد، اما به طور کلی میتوان گفت که این امر ناشی از تمرکز بیش از حد سرمایه و نیروی کار کشور بر فقط چند صنعت وابسته به منابع باشد. در واقع نفرین منابع عمدتا زمانی اتفاق میافتد که کشوری شروع به تمرکز تمام ابزارهای تولیدی خود در یک صنعت منفرد مانند استخراج معادن یا تولید نفت کند و از سرمایهگذاری در بخشهای عمده دیگر غافل شود. با عدم انجام سرمایهگذاری کافی در بخشهای دیگر، کشورها در برابر کاهش قیمت کامودیتیها آسیبپذیر میشوند که میتواند منجر به عدم عملکرد اقتصادی در طولانی مدت شود.
گاهی اوقات نفرین منابع میتواند ناشی از فساد دولتی نیز باشد. اگر سهم زیادی از ثروت ملی فقط در چند صنعت متمرکز شود، دولت ممکن است از اختیارات نظارتی خود سواستفاده کند، مانند اعطای قراردادهای ارزشمند در ازای اخذ رشوه. اگر نیروی کار و سرمایه، بیش از حد کافی به تعداد اندکی از بخشها وارد شود، میتواند بقیه اقتصاد را تضعیف کرده و به طور کلی به کشور آسیب برساند.
این نوع مشکلات اغلب در اقتصادهای در حال توسعه مشاهده میشود که اخیراً ذخایر زیادی از منابع طبیعی را کشف کردهاند. به محض کشف یک منبع طبیعی، سرمایههای موجود در دسترس تمایل به جذب این صنعت دارند. صنعت جدید با ارائه دستمزدهای جذاب و تشویق شهروندان به سرمایهگذاری پس اندازهای خود در این صنعت، منبعی از رشد اقتصادی و رونق نسبی اقتصادی را فراهم میکند اما در دراز مدت، این پویایی میتواند منجر به وابستگی شدید کشورها به قیمت کالای خاص شود و در نتیجه ادامه توسعه اقتصاد را دشوار کند.
نمونههای واقعی از نفرین منابع طبیعی در جهان
مورد آنگولا را در نظر بگیرید. آنگولا در ساحل غربی آفریقای جنوبی واقع شده و حدود 30 میلیون شهروند را در خود جای داده است. با این وجود اقتصاد این کشور به شدت وابسته به کامودیتی است و تقریباً 90٪ از صادرات کشور را محصولات نفتی تشکیل میدهند. اقتصاد آنگولا در برابر هرگونه کاهش بزرگ یا مداوم قیمت نفت بسیار آسیب پذیر است، زیرا تقریباً تمام ثروت کشور به این یک بخش متکی است. از این لحاظ، ممکن است آنگولا به واسطه ذخایر بزرگ نفتی خود دچار نفرین منابع شده باشد.
کشور دیگری که اعتماد زیادی به فروش نفت به سایر کشورها دارد، عربستان سعودی است. اما برخلاف آنگولا، عربستان سعودی گامهایی را برایمتنوع سازی اقتصاد خود به دور از صادرات نفت خام برداشته است تا دچار پدیده نفرین منابع نگردد. در سال 2010، نفت خام 75 درصد از کل صادرات عربستان سعودی را تشکیل میداد اما در سال 2018 این رقم کمی بیش از 55 درصد کاهش یافته است. در طی این سالها عربستان سعودی موفق شد صادرات کالاهای تولیدی مختلفی را که مربوط به نفت خام هستند اما در زنجیره ارزش قرار دارند، افزایش دهد. با این کار، عربستان سعودی توانست وابستگی خود به نفت خام را کاهش داده و در جهت توسعه اقتصاد خود گام بردارد و این کشور در برابر نفرین منابع کمتر آسیب پذیر شود.
بررسی علل و اثرات نفرین منابع طبیعی
دانشمندان علوم سیاسی و اقتصاددانان استدلال میکنند که ثروت نفت، مواد معدنی و گازی به دلیل هزینههای بالای آن، جدول زمانی طولانی تولید، ماهیت خاص، مقیاس، قیمت و نوسان تولید، غیر قابل تجدید بودن و رازداری صنعت از انواع دیگر ثروت، متفاوت هستند. در زیر برخی از مشاهدات و نظریه های برجسته در مورد اینکه این ویژگیهای خاص منابع طبیعی و تجدید ناپذیر چگونه کشورهای دارای این منابع را با چالش مواجه میکند آورده شده است:
دموکراسی
مشاهدات در 30 سال گذشته نشان داده است که ثروت منابع طبیعی، به ویژه ثروت نفتی، احتمال این که یک حکومت یا دولت را مستبد کند یا روند استبداد ادامه داشته باشد، افزایش میدهد. توضیح این امر در مالیات نهفته است. دانشمندان علوم سیاسی دریافتهاند که وقتی هزینههای دولت به مالیات شهرواندان متکی باشد، بیشتر نسبت به شهروندان مسئولیتپذیر و پاسخگو هستند. اما زمانی که درآمد زیادی از منابع طبیعی جمع میکنند، وابستگی کمتری به اخذ مالیات از شهروندان دارند و بنابراین شهروندان احساس میکنند در بودجه ملی نقش کمی دارند. از طرفی در این شرایط، سیاستمداران و مقامات دولتی نیز ارتباط مستقیمی با درخواست یا تقاضای شهروندان ندارند. بعلاوه، هنگامی که درآمد منابع مخفی است، شهروندان درک درستی از اینکه آیا درآمد منابع به خوبی مصرف میشود یا نه، ندارند.
کسانی که این نظریه را ترسیم میکنند، پیشنهاد میدهند که با افزایش شفافیت درآمدها و تقویت روابط بین دولت و شهروندان از طریق مشارکت شهروندان در بودجه بندی یا توزیع مستقیم ثروت، میتوان گرایش به اقتدارگرایی و استبداد را کاهش داد.
تعارض
هنگامی که گروههای مختلف برای تحت کنترل در آوردن منابع میجنگند یا از منابع طبیعی برای تأمین هزینههای جنگ خود استفاده میکنند، منابع طبیعی میتواند عاملی برای شکلگیری درگیریهای داخلی شود. از سال 1990، احتمال وقوع جنگ داخلی کشورهای تولید کننده نفت در مقایسه با کشورهای غیر نفتی دو برابر بیشتربوده است. دانشمندان علوم سیاسی برای نشان دادن این گرایش به نمونههایی از جمهوری دموکراتیک کنگو، دلتای نیجر، عراق، لیبی و آنگولا اشاره میکنند. در برخی موارد تمایل کشورهای نفت خیز برای درگیریهای بینالمللی جهت کسب منابع نفتی بیشتر مانند حمله عراق به ایران و کویت، مشاهده شده است.
هزینه و استقراض ناکارآمد
مبالغی که دولتها از محل این منابع کسب میکنند، میتواند سال به سال به شدت متغیر باشد زیرا به شدت به قیمت و حجم تولید کامودیتیها وابسته است. مصرف موثر و بهینه درآمدهای متغیر و غیرقابل پیشبینی بسیار دشوار است. دولتها معمولاً وقتی که درآمدشان افزایش مییابد در چرخههای رونق اقتصادی به سر میبرند و درآمد را برای پروژههایی مانند فرودگاهها خرج میکنند. اما در صورت کاهش درآمد با مشکلات زیادی مواجه میشوند.
معمولا دولتهای غنی از منابع تمایل دارند بیش از حد برای حقوق، یارانههای ناکارآمد سوخت و … هزینه کنند و در بهداشت، آموزش و سایر خدمات اجتماعی هزینه کمتری انجام دهند. بعلاوه، دولتها در این شرایط معمولاً بیش از حد وام میگیرند زیرا وقتی درآمد زیادی دارند از اعتبار خوبی برخوردار هستند. وقتی این درآمد در مکزیک، نیجریه و ونزوئلا در دهه 1980 کاهش یافت، این نوع رفتارها منجر به بحران بدهی شد. بخش خصوصی نیز میتواند به همین ترتیب تحت تأثیر قرار گیرد، زیرا ممکن است در دوران رونق بیش از حد سرمایهگذاری کند و سپس ورشکستگی گسترده را در هنگام سقوط تجربه کند.
بیماری هلندی
افزایش قابل توجه در درآمد حاصل از منابع طبیعی میتواند با ایجاد تورم یا افزایش نرخ ارز و انتقال نیروی کار و سرمایه از سایر بخشها به بخش منابع، به سایر بخشهای اقتصاد آسیب برساند، به ویژه تولید مبتنی بر صادرات. این مساله با عنوان “بیماری هلندی” شناخته میشود. گرچه تورم و افزایش نرخ ارز میتواند طی چند سال به بخش بزرگی از اقتصاد آسیب برساند، تأثیرات آن برای دههها به جا میماند. اثرات مخرب منابع طبیعی بر سایر صنایع به خوبی در ایران، روسیه و ونزوئلا به اثبات رسیده است، که همگی بخشهای تولید را متوقف کردهاند و یا کاهش چشمگیری در تولید داشتهاند.
اگر کشور توانایی تبدیل جریانهای مالی حاصل از منابع را به سرمایهگذاریهای ملموس مانند جادهها و برق را داشته باشد، این تأثیرات منفی میتواند به حداقل برسد. دولت میتواند از درآمد این منابع سرمایهگذاری در اقتصاد استفاده کند به طوری که رشد سایر بخشهای اقتصادی را فراهم کند. طی 25 سال گذشته، شیلی، اندونزی، نروژ و امارات متحده عربی تا حد زیادی توانستهاند بر بیماری هلندی غلبه کنند.
مردسالاری و چالش های مبتنی بر جنسیت
به نظر میرسد ثروت منابع طبیعی به طور نامتناسبی بر زنان تأثیر میگذارد. تحقیقات اخیر نشان میدهد که کشورهای نفت خیز دارای زنان کمتری در نیروی کار و نمایندگی کمتری از زنان در دولت هستند. یک توضیح برای این امر این است که صنایعی که معمولاً ورود به آنها برای خانمها راحتتر است، مانند تولیدات صادرات محور، به دلیل بروز بیماری هلندی در کشورهای غنی از منابع، شانس موفقیت کمتری دارند. علاوه بر این، مطالعات نشان داده است که زنان در مناطق غنی از منابع غالباً دارای نرخ بالاتر HIV / AIDS و سایر بیماریهای تهدیدکننده زندگی هستند. این روند نگران کننده است زیرا مطالعات نشان میدهد که اصلاحات جنسیتی برای کاهش پایدار فقر مهم است. برای حل این مسئله محققان پیشنهاد میکنند که کشورها برای رفع موانع تولید از طریق جلوگیری از بروز بیماری هلندی، گامهایی را بردارند و دولتهای دارای این منابع، چشماندازهای جنسیتی را در برنامههای توسعه خود قرار دهند.
برداشت محدود از مزایای دولت
در بعضی موارد، فقط سهم کمی از ارزش تولید منابع در کشور باقی میماند. یک توضیح این است که بسیاری از رژیمهای مالی که قوانین چگونگی تقسیم سود بین شرکتها و دولتها را تنظیم میکنند، قادر به جبران خسارت دولت و جوامع برای منابع مصرف شده خود و آسیبهای زیست محیطی یا از دست دادن معیشت نیستند. این مساله زمانی اتفاق میافتد که کشورها چنان مشتاق تشویق به استخراج منابع هستند که نرخ مالیات و حق امتیاز را کاهش میدهند بدون اینکه ارزش واقعی منابع خود را درک کنند.
در آرژانتین، کانادا، ایالات متحده و آفریقای جنوبی، نرخ مالیات موثر (AETR) در بسیاری از پروژهای نفتی کمتر از 50 درصد است و در کامرون، پرو و فیلیپین، در بسیاری از پروژههای استخراج کمتر از 40 درصد است. در مقایسه، نرخ مالیات موثر (AETR) در بسیاری از پروژههای نفتی در آنگولا، لیبی و نروژ بیش از 70 درصد است. همچنین، در صنایع استخراجی متمرکز بر سرمایه (و نه کارگر)، مزایای غیر مالیاتی اندکی مانند مشاغل به افراد محلی تعلق میگیرد. در حالی که انتظاراتی مانند اشتغال، توسعه مشاغل محلی و مهارتهای بهبود یافته نیروی کار، اغلب بسیار زیاد است، تعداد واقعی فرصتها ممکن است اندک باشد. این صنعت نسبت به اندازه سرمایهگذاریها، اشتغالزایی بسیار کمی دارد و ماشین آلات مورد نیاز برای این صنایع که عموما از خارج از کشور وارد میشوند بسیار تخصصی هستند.
مشکلات اجتماعی و زیست محیطی
ماهیت نقطهای صنایع استخراجی به صورتی است که همیشه برای ایجاد تعادل بین نیازهای مردم و محیط زیست آن منطقه، اغلب باعث ایجاد چالشهایی میشود. عواملی نظیر به اشتراکگذاری و جبران و جایگزینی منابع مانند زمین، آب و مواد معدنی منجر به درگیری بین شرکتهای استخراجکننده و جوامع میگردد. از طرفی پروژههای استخراج معمولاً با هجوم وسیعی از افراد در جهت اشتغال روبهرو میشود، خواه شغل اضافی واقعاً موجود باشد یا نباشد. که این مساله میتواند باعث ایجاد تنش در روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شود.
موضوعات زیست محیطی شامل انبوهی از مشکلات مانند گرد و غبار ناشی از استخراج معدن، آسیب زدن به زیبایی و چشم انداز منطقه، سر و صدای ناشی از فرآیند، آلودگی منابع هیدرولیکی (از سنگ های زائد و دفع باطله)، استفاده گسترده از آب در فرآیند استخراج، شعله ور شدن گاز (ایجاد مشکلات بهداشتی و انتشار بی رویه CO2) و اختلالات لرزهای هستند. بسیاری از مشکلات سیاسی و اقتصادی که در بالا ذکر شد، حقوق بشر را نقض میکنند یا در نهایت منجر به این مساله میشوند. قراردادی که بین دولت و شرکت استخراجکننده منابع بسته میشود باید به این موارد بپردازد و روشن کند که مسئولیت مدیریت این تأثیرات بر عهده چه کسانی است.
نفرین منابع اجتناب ناپذیر نیست و کشورهایی هستند که با وجود دارا بودن ثروت منابع طبیعی، دچار نفرین منابع نشده و بسیاری از ویژگیهای اشاره شده را ندارند. به دلیل مفهوم نظری این اصطلاح، NRGI (موسسه حاکمیت منابع طبیعی) بیشتر از چالشهای توصیف شده در بالا را به عنوان “چالش های مرتبط با استخراج منابع طبیعی” به جای اصطلاح نفرین منابع یاد میکند. که طبق آن کشورهای کم درآمد در برابر این چالشها آسیبپذیرتر هستند. از آنجایی که تعداد بیشتری منابع طبیعی قابل کشف در کشورهای کم درآمد وجود دارد، آگاهی از این روند برای سیاستگذاران جهت جلوگیری از دچار شدن به پدیده نفرین منابع مفید است. منشور منابع طبیعی (Natural Resource Charter) یکی از ابزارهایی است که میتواند به کشورها برای درک خطرات و فرصتها در تصمیمگیریها در زمینه اداره منابع طبیعی خود، کمک کند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.